آزادی اندیشه :))))))))
دنیای مجازی این فرصت را فراهم کرد که به دقت و در طول سالیان واکنش آدمها را در شرایط مختلف را زیر ذرهبین قرار دهم. طبعا مشت نمونه خروار است. یک وضع تقریبی خوبی از جامعه دستِ آدم میدهد. تازه اینجا فضای مجازی است و ادعای روشنفکری و آزاداندیشی غلظت بالاتری دارد اما آنچه در واقع میگذرد تصویر نسبتا دقیقی است از جامعه واقعی و رفتار بیملاحظهتر همان آدمها در دنیای واقعی به نسبت مجازستان.
سالها بحث در مورد مسائل مختلف به خصوص در وادی پزشکی در دنیای مجازی این حقیقت را آشکار کرد که اصولا آدمها دوست ندارند پاسخ بشنوند. به عبارتی به عنوان متکلم وحده دوست دارند به قاضی رفته و وقتی هم که تریبون را مجبورند - با توجه به مقتضیات دنیای مجازی - در اختیار دیگران قرار دهند صرفا انتظار تایید و دلسوزی از سوی خوانندگان دارند نه بیشتر. به عبارتی نه میخواهند ور ِ دیگر قضیه را ببینند و حتی نمیخواهند توضیحی منباب احتمال مشاهدات ناکاملشان دریافت کنند. هر توضیحی مخالف دیدگاه نویسنده میشود توجیه و هر استدلال نویسنده میشود وحی منزل.
در این میان تلاش برای توضیح نگاه فردی - شخصی هیچ جایگاهی ندارد. اساسا هنوز جا نیفتاده که قرار نیست مباحثه آن هم زیر یک پست و به مدد چند کامنت نقطهنظر یک آدم را که مبتنی بر تجارب شخصی در طول سالیان است را تغییر دهد. به عبارتی از تنها هدف بحث که آشنا شدن با دیدگاههای دیگر و سعی در تبیین اصول فکری فردی است غافلند و به اصرار و ابرام و غالبا توهین سعی در منصرف کردن از دیدگاه/برداشت شخصیش دارند. از لشکرکشیها و نوچهپروریها و خ.ای.همالی ها و صد البته ک.س لی.سی ها که در این بین اتفاق میافتد گذر میکنم. طبعا جامعهای که افراد دست به قلمش و از قماش "ما روزنامهنگارانش" تحمل شنیدن نظرات مخالف و دیدگاههای دیگر را ندارند از مردمان فناتیک و متعصبش چه انتظاری میرود؟ جالب آنکه همین نویسندگان و ژورنالیستها دادشان از خاموش کردن صدای مخالفان هوا است دائما و مدام با حرکات و ژستهای سانتیمانتالیسم در موارد اینچنینی فریاد کشته شدن آزادی سر میدهند.
فقط میماند این آرزو که آدم را سگ بگیرد ولی جو نه. و البته یاد سخن آن دلانگیز میافتم که از تلقی آدمها از بیرون در مورد گودر/مجازستان چیست و البته تلقی درستی هم هست متاسفانه.